سوال و جواب مذهبی

پاسخگویی به شبهات و سوالات ذهنی شما

سوال و جواب مذهبی

پاسخگویی به شبهات و سوالات ذهنی شما

سوال و جواب مذهبی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

ماجرای غدیر+اسناد

جمعه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۱۶ ب.ظ

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در سال دهم هجری نمایندگانی به سراسر بلاد اسلامی فرستادند ومردم را به حج دعوت کردند[1]. عده زیادی از همه مناطق مسلمان نشین ، در مدینه جمع شدند . حضرت در روز شنبه پنجم یا ششم ماه ذی القعدة[2] غسل کرده با پای پیاده ولباس احرام به راه افتادند .

با اینکه مصادف با خروج ایشان در مدینه بیماری حصبه شیوع یافت و عده ای از مردم را از فیض حضور در این سفر باز داشت[3] ، ولی با این حال عده زیادی که بین 90[4] تا 124 هزار نفر[5] نقل شده اند با حضرت به سمت مکه به راه افتادند . این عده جدا از کسانی هستند که از خود مکه در حج شرکت جستند .

طبق نظر اهل تسنن ، عده ای از مسلمانان نیز به فرماندهی امیر مومنان علیه السلام ، برای فتح یمن به آنجا رفته بودند که آنها هم در برگشت به رسول الله صلی الله علیه وآله ملحق شدند[6] .

کاروان رسول خدا صلی الله علیه وآله ، دوشنبه شب به مکه رسیدند. [7]

وحی الهی بر پیامبر گرامی اسلام نازل شده بود که پس از آموزش مناسک حج به مسلمانان، جانشین خود را معین نمایند. از آنجا که آیه 62 سوره مائده قطعاً بدلیل تواتر اخبار، در غدیر خم نازل شده است ؛ پس مطلبی که بر رسول خدا نازل شده است قبل از غدیر خم و در ایام حجة الوداع یا قبل از آن بوده است . [8]

حضرت رسول صلی الله و علیه و آله تصمیم داشتند این وظیفه را در مدینه انجام دهند اما نگران بودند که منافقین مانع شوند وقصد جانشان را بنمایند به همین علت به عده ای از مومنین دستور نگهبانی از خود را دادند، ‌البته این دستور را قبل از نزول آیه 67 سوره مائده داده بودند.

ایام حج گذشت وحج نیز به عنوان آخرین فرع ، کامل شد . رسول خدا صلی الله علیه وآله اعمال را انجام داده و دستور بازگشت دادند . همه مسلمانان جمع شده همراه با ایشان به سمت جحفه در نزدیکی غدیر خم[9] که منزل دوم در راه مدینه است به راه افتادند .

جحفه ، میقات اصلی کسانی بود که از شام ، مصر وعراق و از راه مدینه به حج آمده بودند[10] . کاروانیان در روز هجدهم ذی الحجة به غدیر خم رسیدند[11] . در اینجا وحی نازل شد:

«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس‏»[12]

ای پیامبر آنچه را که از جانب پرودگارت بر تو نازل شده است کاملا ( به مردم ) برسان که اگر نکنی پس رسالت او را انجام نداده ای و خداوند تو را از مردم حفظ می کند. [13]

غدیر خم برای انجام این مسئولیت انتخاب شده بود ، زیرا مردم مصر ، شام ، عراق ومدینه ، همگی در آنجا حاضر بودند و اگر کاروانی می خواست جدا شود ، از آنجا جدا می شد ] مردم یمن طائف واطراف آن هم که مسلمان نبودند و تازه بلادشان فتح شده بود[ گروهی از مردم مکه هم در آن جمع بودند[14] . پس جمعیت به اندازه ای بود که خبر به همه مسلمانان برسد .

رسول خدا صلی الله علیه وآله سر از خیمه بیرون آورده فرمودند: محافظان را مرخص کنید که خداوند خود مرا حفظ کرد .[15]

سپس دستور جمع شدن مردم را دادند . تمامی مسلمانان  در نزدیکی پنج درخت بزرگ جمع آمدند.[16] آفتاب بسیار داغ بود[17]، به حدی که مردم نیمی از بالا پوش خود را روی سر و نیمی را زیر پا انداخته بودند[18] . حضرت نماز را خوانده[19] سپس زیر سایه یکی از درختها  در وسط جمعیت[20] خطبه ای مفصل ایراد فرمودند.

در آن خطبه به رحلت خویش اشاره کرده[21] سپس فرمودند مردم من در بین شما دو جانشین[22] برای خود قرار می دهم که اگر به آن دو چنگ بزنید رستگار خواهید شد[23] : کتاب خداوند و عترتم[24] ، پس ببینید که چگونه حق من را نسبت به آن دو ادا می کنید[25]. سپس دست امیر مومنان علی - علیه السلام- را گرفته بالا بردند[26] و فرمودند : ای مردم چه کسی بر جان مردم از ایشان سزاوار تر است؟ گفتند خدا ورسولش بهتر می دانند . حضرت فرمودند : خداوند سرپرست من و من سرپرست مومنین هستم ومن از جانشان بر ایشان سزاوار تر[27] . پس هر کس که من سرپرست اویم علی سرپرست اوست[28] .

جالب اینجاست که در بعضی روایات صحیحه اهل تسنن آمده است : وقتی رسول خدا - صلی الله علیه وآله وسلم- جملات قبل را فرمودند وخواستند شخص مورد نظر را معرفی کنند ، عده ای گمان کردند که حضرت، ابو بکر یا عمر را معرفی خواهند کرد ، اما حضرت دست امیر مومنان علی علیه السلام را گرفته و او را نصب کردند[29] . سپس فرمودند: حاضرین این ماجرا را به غائبین برسانند[30].

در این هنگام فرشته وحی نازل شد و آیه آورد[31] که :

«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً »[32]

امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم واسلام را به عنوان آیین شما پذیرفتم .

پس رسول خدا صلی الله علیه وآله، شکر خدا را به جا آورده وبرای حضرت علی علیه السلام دعا فرمودند[33] . سپس برای حضرت خیمه ای زدند و مردم دسته دسته جلو آمده گفتند[34] : یا علی مبارک بادت سرپرست ما و همه مومنان شدی !!! وپیش از همه ایشان ابو بکر و عمر به امیر مومنان علیه السلام تبریک گفتند[35] وسپس همسران رسول خدا صلی الله علیه وآله وباقی زنان نزد حضرت آمده تبریک عرض نمودند[36] .

حسان در همان مکان شعری سرود با این مضمون که : رسول خدا به علی گفت که ای علی برخیز پس بدرستیکه من تو را به عنوان امام و راهنمای بعد از خود برگزیدم[37] . چند روز بعد از این ماجرا ، شخصی از اهل مکه با نام الحارث بن النعمان الفهری ، به نزد رسول خدا  صلی الله علیه وآله وسلم آمد وگفت ای رسول خدا این امر از جانب خودت بود یا از جانب خدا ؟ حضرت پاسخ فرمودند: از جانب خدا.  وی گفت من طاقت سرپرستی علی را ندارم! اگر راستگویی از خدا بخواه عذابی از آسمان بر سر من فرستد تا من را هلاک کند . حضرت نفرین فرموده فی الحال چنین شد . طی این ماجرا آیه زیر نازل شد:[38]

«سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ * لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ * مِنَ اللَّهِ ذِی الْمَعارِجِ»[39]

در خواست کننده ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد، این عذاب مخصوص کافران است وهیچ کسی نمی تواند آن را دور کند . (عذابی که) از سوی خداوند صاحب معارج (خداوندی که فرشتگانش بر آسمانها صعود وعروج می کنند).



[1] . سنن الکبری، نسائی، ج2، ص 355 ؛ سنن بیهقی، ج5، ص6 ؛ مسند شافعی، ص 195 و...

[2] . صحیح بخاری، ج2، ص560 ، ح1470 و ج2، ص611 ح1623

[3] . السیرة الحلبیة، ج3، ص308 ؛ حجة الوداع، إبن حزم اندلسی، ج1، ص128

[4] . شرح الزرقانی، ج2، ص341 ؛ المجموع ، ج7، ص73

[5] . حجة الله البالغة، شاه ولی الله دهلوی، ج1، ص876  و...

[6] . شرح الزرقانی، ج2، ص341 ؛ التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، ج1، ص211

[7] . مصنف، عبد الرزاق، ج1، ص554 ، ش 2100 ؛کنز العمال، ج8 ، ص26

[8] . در این رابطه حاکم حسکانی از علمای معروف اهل تسنن می گوید: «فاذا فرغت فانصب» یعنی وقتی از بیان فروع فارغ شدی، پس علی را به ولایت نصب کن. (شواهد التنزیل ج 2 ص349 روایت 1116 تا 1119)  قرطبی و آلوسی هم در کتب تفسیریشان این نظر را به برخی از علمای اهل تسنن نسبت داده اند. سیوطی وآلوسی در ذیل  آیه 67 مائده چند روایـت می آورند که: آنچه بر تو نازل شده است «که علی ولی مومنین است» را بر مردم ابلاغ کن .

[9] . معجم البلدان، ج4، ص188

[10] . جحفة شهر بزرگی در راه مکه ومدینه در مرحله چهارم از مکه وآنجا میقات اهل مصر وشام (عراق وشام در یک جهتند) است اگر از مدینه بگذرند ...وفاصله آنجا تا غدیر خم دو میل است. (معجم البلدان، ج2، ص111)

[11] . البدایة والنهایة، ج5 ، ص208 و ج5 ، ص 214 ؛ السیرة الحلبیة، ج3 ، ص337 ؛ الدر المنثور، ج3، ص19 ؛ صبح الأعشی، ج2، ص445 و...

[12] . سوره مائده آیه67

[13] . الدر المنثور، سیوطی، ج 3 ، ص 117 ؛ فتح القدیر، شوکانی، ج2 ، ص 60 ؛ از دیگر علمائی که به این مطلب اشاره کرده اند می توان به أبو جعفر محمد بن جریر الطبری در کتاب الولایة فی طرق حدیث الغدیر؛ ابن أبی حاتم أبو محمد الحنظلی الرازی ؛ الحافظ أبو عبد الله المحاملی در أمالی ؛ الحافظ أبو بکر الفارسی الشیرازی در کتاب ما نزل من القرآن فی أمیر المؤمنین ؛ الحافظ ابن مردویه ؛ أبو إسحاق الثعلبی النیسابوری در تفسیر الکشف والبیان ؛  الحافظ أبو نعیم الأصبهانی در ما نزل من القرآن فی علی ؛ أبو الحسن الواحدی النیسابوری در أسباب النزول  ص 150 ؛ الحافظ أبو سعید السجستانی در کتاب الولایة ؛ الحافظ الحاکم الحسکانی أبو القاسم در  شواهد التنزیل لقواعد التفصیل والتأویل ؛ الحافظ أبو القاسم ابن عساکر الشافعی ؛ أبو الفتح النطنزی در الخصایص العلویة ؛ أبو عبد الله فخر الدین الرازی الشافعی درتفسیر الکبیر ذیل همین آیه ؛ أبو سالم النصیبی الشافعی درمطالب السئول ص16 ؛  الحافظ عز الدین الرسعنی  الموصلی الحنبلی در تفسیرش ؛ شیخ الاسلام أبو إسحاق الحموینی در فراید السمطین ؛ السید علی الهمدانی در مودة القربى ؛ بدر الدین ابن العینی الحنفی در عمدة القاری فی شرح صحیح البخاری، ج8 ، ص 584 فی قوله تعالى«یا أیها الرسول بلغ ما أنزل...» ؛ نور الدین ابن الصباغ المالکی المکی در الفصول المهمة  ص 27 ؛ نظام الدین القمی النیسابوری در تفسیر السایر الدایر، ج6 ، ص170؛ اشاره کرد . مرحوم علامه امینی در الغدیر ده سند دیگر برای این مطلب نقل می نماید . أما بقیه وجوهی که بعض علمای اهل سنت ذکر کرده اند تمامی آنها با سند ضعیف ومرسل است وحتی گوینده آنها معلوم نیست . لذا نظام الدین النیسابوری تمامی آنها را به صورت ضعیف نقل کرده است ونزول آیه در غدیر خم را اولین وجه ذکر کرده وآن را قول ابن عباس والبراء ابن عازب وأبی سعید الخدری ومحمد بن علی علیهما السلام می داند . طبری نیز که یکی از بزرگترین علمای اهل سنت است اصلا آنها را ذکر نمی کند .

[14] . الحارث بن النعمان الفهری که آیه عذاب واقع در مورد وی نازل گردید از قبیله قریش ومکی بوده است.

[15] . حاکم در المستدرک على الصحیحین،  ج2، ص34  می گوید این روایت صحیح است ولی بخاری ومسلم آن را نیاورده اند؛ سنن ترمذی، ج5، ص251؛ معجم أبی یعلى، ج1، ص138 ؛ البیان فی عد آی القرآن،  ج1، ص22 ؛ الفتح السماوی، ج2، ص575؛ المغنی عن حمل الأسفار، ج1، ص614؛ اعتقاد أهل السنة، ج4، ص762 و...

[16] . جزء أبی الطاهر ، ص50 ؛ تاریخ مدینة دمشق ، ج42، ص216 ؛ المستدرک على الصحیحین، ج3 ، ص118

[17] . المستدرک على الصحیحین، ج3 ، ص613 ؛ المعجم الکبیر، ج5 ، ص171

[18] . مناقب أمیر المومنین‌، لإبن مغازلی الشافعی، مخطوط ؛ تفتازانی در شرح المقاصد فی علم الکلام ، ج2 ، ص290 تصریح به وجود این روایت دارد گرچه در معنای مولی اشکال می کند.

[19] . مجمع الزوائد، ج9، ص104 ؛ مسند أحمد بن حنبل، ج 4 ، ص372 ؛ تاریخ مدینة دمشق، ج42، ص218 ؛ فضائل الصحابة، ابن حنبل، ج2، ص597 ؛ البدایة والنهایة ، ج5 ، ص212

[20] . مجمع الزوائد، ج9، ص104 ؛ مسند أحمد بن حنبل، ج 4 ، ص372 ؛ تاریخ مدینة دمشق، ج42، ص218 ؛ فضائل الصحابة، ابن حنبل، ج2، ص597 ؛ البدایة والنهایة ، ج5 ، ص212

[21] . المستدرک على الصحیحین، ج3، ص613؛ المعجم الکبیر، ج5، ص166؛ المعجم الکبیر، ج5، ص171؛ مسند ابن الجعد، ج1،ص397؛ مجمع الزوائد، ج9، ص163؛ کنز العمال، ج1، ص106- 108؛ تاریخ مدینة دمشق، ج41، ص19؛ الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج2، ص438

[22] . لفظ خلیفتین ( دوجانشین) در کتب زیر با سند صحیح آمده است : کنز العمال، ج1، ص106؛ الدر المنثور ج2، ص285؛ فیض القدیر، ج، ص14؛ التیسیر بشرح الجامع الصغیر، ج1، ص367؛ روح المعانی، ج4، ص18 و ج22، ص16؛تفسیر الثعلبی ج3، ص163 و ج8، ص40 (تصریح به صحت این روایت می کند)؛ المعجم الکبیر ج5، ص153؛مسند أحمد بن حنبل ج5، ص181 و  ج5، ص189؛مجمع الزوائد ج1، ص170(تصریح به صحت روایت می کند) و ج9، ص163(تصریح به حسن این سند می کند)؛ فضائل الصحابة لابن حنبل ج2، ص603 و ج2، ص786 و...

[23] . تفسیر ابن کثیر، ج4، ص114؛ سنن ترمذی، ج5، ص662 (تصریح به حسن سند می کند)؛ معجم الصغیر( الروض الدانی)، ج1، ص232؛ معجم الکبیر، ج3، ص66؛ مشکاة المصابیح، ج3، ص1735؛ کنز العمال، ج1، ص99 ؛ تذکرة المحتاج إلى أحادیث المنهاج، ج1، ص63؛ نوادر الأصول فی أحادیث الرسول، ج1، ص258 ؛ نیل الأوطار، ج2، ص328(تصریح می کند که صحیح است ونیز تصریح می کند که رسول خدا امر به اتباع اهل بیتشان فرموده اند)؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص112؛ أصول سرخسی، ج1، ص314 ؛ المدخل، ابن الحاج مالکی، ج1، ص276 و...

[24] . کنز العمال، ج1، ص 106و 99 ؛ الدر المنثور، ج2، ص285 ؛ فیض القدیر، ج، ص14؛ التیسیر بشرح الجامع الصغیر، ج1، ص367 ؛ روح المعانی، ج4، ص18 و ج22، ص16 ؛ تفسیر الثعلبی ج3، ص163 و ج8، ص40 (تصریح به صحت این روایت می کند)؛ المعجم الکبیر ج5، ص153؛ مسند أحمد بن حنبل ج5، ص181 و  ج5، ص189؛ مجمع الزوائد ج1، ص170(تصریح به صحت روایت می کند) و ج9، ص163(تصریح به حسن این سند می کند) ؛ فضائل الصحابة لابن حنبل ج2، ص603 و ج2، ص786 تفسیر ابن کثیر ج4/ص114؛سنن الترمذی، ج5، ص662(تصریح به حسن سند می کند) ؛ المعجم الصغیر ( الروض الدانی ) ج1، ص232 ؛ المعجم الکبیر ج3، ص66 ؛ مشکاة المصابیح، ج3، ص1735؛ تذکرة المحتاج إلى أحادیث المنهاج ج1، ص63؛ نوادر الأصول فی أحادیث الرسول ج1، ص258؛ نیل الأوطار ج2، ص328(تصریح می کند که صحیح است ونیز تصریح می کند که رسول خدا امر به اتباع اهل بیتشان فرموده اند)؛ تاریخ الیعقوبی ج2، ص112؛ أصول السرخسی ج1، ص314؛ المدخل ج1، ص276 لابن الحاج المالکی  الدر المنثور ج2، ص285 ؛ تفسیر ابن کثیر ج4، ص114؛ المستدرک على الصحیحین ج3، ص118(تصریح می کند که روایت صحیح است)؛ سنن النسائی الکبرى ج5، ص45 و ج5، ص130؛ سنن الترمذی ج5، ص663؛المعجم الکبیر ج3، ص65 67؛مسند أبی یعلى ج2، ص297؛مسند ابن الجعد ج1، ص397 ؛ مسند أحمد بن حنبل ج3، ص17؛ مجمع الزوائد ج9، ص163-165 (تصریح به وثاقت روات بعضی اسناد می کند) و ج10، ص363 (اشاره به صحت سند می کند) و... .

[25] . الدر المنثور ج2، ص285؛ تفسیر ابن کثیر ج4، ص114؛ المستدرک على الصحیحین ج3، ص118(تصریح می کند که روایت صحیح است)؛ سنن النسائی الکبرى ج5، ص45 و ج5، ص130؛ سنن الترمذی ج5، ص663؛ المعجم الکبیر ج3، ص65 67؛ مسند أبی یعلى ج2، ص297؛ مسند ابن الجعد ج1، ص397؛ مسند أحمد بن حنبل ج3، ص17؛ مجمع الزوائد ج9، ص163-165 (تصریح به وثاقت روات بعضی اسناد می کند)؛ مجمع الزوائد ج10، ص363(اشاره به صحت سند می کند) و...

[26] . سنن الکبرى نسائی ج5، ص107وص134؛ خصائص علی ج1، ص28؛ خصائص علی ج1، ص114؛ آمالی المحاملی ج1، ص162؛ تاریخ مدینة دمشق ج42، ص343؛ تالی تلخیص المتشابه ج1، ص130؛ الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ج2، ص368 و...

[27] . المستدرک على الصحیحین ج3، ص613(تصریح به صحت سند می کند)؛ سنن النسائی الکبرى ج5، ص134؛ المعجم الکبیر ج5، ص171وص195و212؛ المطالب العالیة ج16، ص142(تصریح به صحت سند می کند)؛ مجمع الزوائد ج9، ص105(تصریح به وثاقت تمامی افراد سند می کند)؛ خصائص علی ج1، ص114؛ حلیة الأولیاء ج9، ص64؛ شرح مشکل الاثار ج5، ص13و...

[28] . الدر المنثور ج2، ص285 و ج4، ص133 ؛ تفسیر ابن کثیر ج4، ص114؛ المستدرک على الصحیحین ج3، ص 118 و ج3 ، ص613  و ج2، ص131 (تصریح می کند که روایت صحیح است) ؛ سنن النسائی الکبرى ج5، ص45 و ص130 و 134 ؛ سنن الترمذی ج5، ص663 ؛ المعجم الکبیر ج3، ص65 و ص67 و ص171 و ص195 و212 ؛ مسند أبی یعلى ج2، ص297 و 165 ؛ مسند ابن الجعد، ج1، ص397 ؛ مسند أحمد بن حنبل ج3، ص17 ؛ مجمع الزوائد ج9، ص163-165  و 105 و ج10، ص363 (تصریح به وثاقت روات بعضی اسناد می کند)؛ المطالب العالیة ج16، ص142(تصریح به صحت سند می کند)؛ خصائص علی ج1، ص114؛ حلیة الأولیاء ج9، ص64؛ شرح مشکل الاثار ج5 ، ص13 ؛ مصنف ابن أبی شیبة ج6، ص 368 و ج7، ص411 ؛ مسند البزار ج3، ص259؛ تاریخ مدینة دمشق ج42، ص343 و... و اسناد بسیار زیاد دیگری که علامه امینی در کتاب گرانسنگ الغدیر چندین جلد در مورد آن کتاب نوشته است .

[29] . المستدرک على الصحیحین ج2، ص131(تصریح به صحت سند می کند) ؛ مصنف ابن أبی شیبة ج6، ص 368 و ج7، ص411 ؛ الدر المنثور ج4، ص133؛ مسند أبی یعلى ج2، ص165؛ مسند البزار ج3، ص259 ؛ مجمع الزوائد ج9، ص108 و ج9، ص134 (تصریح به وثاقت تمام روات می کند) ؛ تاریخ مدینة دمشق ج42، ص343

[30] . تاریخ یعقوبی ج2، ص112؛ المناقب للخوارزمی ص246؛ ینابیع المودة ص480؛ الفصول المهمة  ج1 ص23؛ عیون المسائل لعبد القادر الشافعی ص83 و...

[31] . کتاب الولایة طبری (این عالم تاریخ دان ومفسر معروف سنی کتاب الولایة را مخصوص ماجرای غدیر وآیات نازل در آن تالیف کرده است . اما متاسفانه این کتاب وی مورد بی مهری ناشرین وعلمای اهل تسنن قرار گرفته است)؛ الحافظ ابن مردویه الأصفهانی (نقل از وی در کتاب تفسیر ابن کثیر ج 2 ص 14 . و الدر المنثور 2 ص 259 آمده است) ؛ الاتقان ج 1 ص 31 ؛ ما نزل من القرآن فی علی للحافظ أبی نعیم الأصبهانی ؛ تاریخ بغداد ج 8 ص 290 ؛ کتاب الولایة للحافظ أبی سعید السجستانی ؛ المناقب لابن المغازلی؛ العمدة ص 52 ؛الحافظ أبو القاسم الحاکم الحسکانی ؛ تاریخ مدینة دمشق ج42، ص233 ؛ المناقب خوارزمی ص 80  ؛ الخصائص العلویة لأبی الفتح النطنزی ؛ التوضیح الدلایل على ترجیح الفضایل لأبی حامد سعد الدین الصالحانی ؛تذکرة الخواص لسبط ابن الجوزی الحنفی ص 18 ؛ فرائد السمطین الباب الثانی عشر؛ بلفظ تفسیر ابن کثیرج 2 ص 14؛ تاریخ ابن کثیر ج 5 ص 210؛ الدر المنثور ج 2 ص 259؛ مفتاح النجا  لمیرزا محمد البدخشی ؛ تفسیر رازی ج 3 ص 529 (با کنایه این مطلب را می فهماند) و ... واین جدا ازتمامی کتب تفسیری ونیز روایات شیعه در این زمینه است .

[32] . سوره مائده، آیه 3

[33] . التفسیر الکبیر ج12، ص42؛ روح المعانی ج6، ص194؛ تفسیر الثعلبی ج4، ص92؛ الأحادیث المختارة ج2، ص105 و106 و174 و274 وج3 ص213؛ المستدرک على الصحیحین ج3، ص118 و126؛ صحیح ابن حبان ج15، ص376؛ موارد الظمآن ج1، ص544؛ سنن النسائی الکبرى ج5، ص45و130 و132و134و135و136و154؛ سنن ابن ماجه ج1، ص43؛ مصنف ابن أبی شیبة ج6، ص368و369و372و...

[34] . حبیب السیر، ج1، ص144(این کتاب را در کشف الظنون ج1ص419 یکی از بهترین کتابهای اهل تسنن می داند)

[35] . التفسیر الکبیر ج12، ص42؛ فیض القدیر ج6، ص218؛ تاریخ مدینة دمشق ج42، ص221؛ الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ج1، ص110؛ سمط النجوم العوالی ج3، ص36؛ تاریخ بغداد ج8، ص289؛ تاریخ مدینة دمشق ج42، ص233و...

[36] . حبیب السیر، ج1، ص144

[37] . مرقاة الشعر للحافظ أبو عبد الله المرزبانی محمد بن عمران الخراسانی ؛ کتاب شرف المصطفى للحافظ الخرکوشی أبی سعد ؛ ما نزل من القرآن فی علی للحافظ أبی نعیم الأصبهانی ؛ کتاب الولایة للحافظ أبی سعید السجستانی ؛ مقتل الإمام السبط الشهید  للخوارزمی؛ المناقب للخوارزمی ص 80 ؛ الخصایص العلویة على سایر البریة للحافظ أبی الفتح النطنزی ؛ تذکرة خواص الأمة - ص 20 لسبط ابن الجوزی ؛ کفایة الطالب  ص 17 للکنجی الشافعی ؛ فراید السمطین - فی الباب الثانی عشر ؛ نظم درر السمطین للحافظ جمال الدین محمد بن یوسف الزرندی شمس الدین الحنفی؛ الازدهار فیما عقده الشعراء من الأشعار للحافظ جلال الدین السیوطی و...

[38] . غریب القرآن للحافظ أبی عبید الهروی ؛ تفسیر شفاء الصدور لأبی بکر النقاش الموصلی البغدادی ؛ تفسیر الکشف والبیان  لأبی إسحاق الثعلبی النیسابوری ؛ کتاب  دعاة الهداة إلى أداء حق الموالاة للحاکم أبی القاسم الحسکانی؛ تفسیر القرطبی ؛ تذکرة الحفاظ  ص 19 ؛  الاکتفاء فی فضل الأربعة الخلفاء للشیخ إبراهیم بن عبد الله الیمنی الوصابی الشافعی ؛ فراید السمطین  فی الباب الثالث عشر ؛ معارج الوصول للشیخ محمد الزرندی الحنفی ؛ درر السمطین للشیخ محمد الزرندی الحنفی ؛ هدایة السعداء لشهاب الدین أحمد دولت آبادی  فی الجلوة الثانیة من الهدایة الثامنة ؛ الفصول المهمة ص 26 ؛ جواهر العقدین السمهودی الشافعی؛ تفسیرأبی السعود ج 8 ص 292 ؛ الأربعین فی مناقب أمیر المؤمنین للسید جمال الدین الشیرازی ؛ فیض القدر فی شرح الجامع الصغیر ج 6 ص 218؛العقد النبوی والسر المصطفوی لابن العیدروس ؛ وسیلة المآل فی عد مناقب الآل  للشیخ أحمد بن باکثیر المکی الشافعی ؛ النزهة للصفوری ج2 ص 242 ؛ السیرة الحلبیة ج3 ص 302 ؛ الصراط السوی فی مناقب النبی لمحمود بن محمد القادری المدنی؛ شرح الجامع الصغیر 2 ص 387 لشمس الدین الحفنی الشافعی ؛ تفسیر شاهی؛ شرح المواهب اللدنیة ج 7 ص 13  ؛ الروضة الندیة فی شرح التحفة العلویة ؛ نور الأبصار فی مناقب آل بیت النبی المختار  ص 78 ؛ تفسیر المنار ج 6 ص 464

[39] . سوره معارج، آیه 1 تا 3

  • صلوات: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

اسناد غدیر خم

داستان غدیر خم

قصه غدیر خم

ماجرای غدیر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">