سوال و جواب مذهبی

پاسخگویی به شبهات و سوالات ذهنی شما

سوال و جواب مذهبی

پاسخگویی به شبهات و سوالات ذهنی شما

سوال و جواب مذهبی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

اشعار زیبا برای محرم

دوشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۵۲ ب.ظ
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت      نه شاه تشنه لبان بر جدال طاقت داشت

هوا ز جور مخالف چون قیرگون گردید        عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید

بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد           اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

  ***************

کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا 

                             در خاک و خون تپیده میدان کربلا

گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست

                             خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا

از آب هم مضایقه کردند کوفیان

                          خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید
 
                               خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
 
زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد

                                   فریاد العطش ز بیابان کربلا

آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم 

                       کردند رو به خیمه ی سلطان کربلا

 *****************

قال فاطمة: یا بُنَیَّ قتلوک ذبحوک و من الماء منعوک

***

سرش به نیزه به گل های چیده می ماند

به فجر از افق خون دمیده می ماند
یگانه بانوی پرچم به دوش عاشورا
به نخل سبز ز ماتم تکیده می ماند
میان خیمه ی آتش گرفته، طفل دلم
به آهویی که ز مردم رمیده می ماند
شب است گوش یتیمان ز ضربت سیلی
به لاله های ز حنجر دریده می ماند
رقیه طفل سه ساله که حوری حرم است
به آن که رنج نود ساله دیده می ماند
امام صادق حق پشت ناقه ی عریان
به زیر یوغ چو ماه خمیده می ماند
شوم فدای شهیدی که در کنار فرات
به آفتاب به خون آرمیده می ماند
هلال یک شبه ی من، ز چیست خونینی؟
نگاه تو به دل داغ دیده می ماند
حکایت احد و اشک چشم خونینش
به اختران ز گردون چکیده می ماند

********


باز طوفانی شده دریای دل

موج سر بر ساحل غم میزند
باز هم خورشید رنگ خون گرفت
بر زمین نقشی ز ماتم میزند


باز جام دیده ها لبریز شد
باز زخم سینه ها سر باز کرد
در میان ناله و اندوه و اشک
حنجرم فریادها آغاز کرد


می نویسم شرح این غم نامه را
داستان مشک و اشک و تیر را
می نویسم از سری کز عشق دوست
کرد حیران تیغه شمشیر را


گوئیا با آن همه بیگانگی
آب هم با تشنگان بیگانه بود
در میان آن همه نامردمی
اشک آب و دیده ها پیمانه بود


تیغ ناپاکان برآمد از نیام
خون پاکی دشت را سیراب کرد
خون خورشید است بر روی زمین
کآسمان تشنه را سیراب کرد


می شود خورشید را انکار کرد؟
زیر سم اسبها در خاک کرد؟
می شود آیا که نقش عشق را
از درون سینه هامان پاک کرد؟


گر نشان عشق را گم کرده ایم
در میان آتش آن خیمه هاست
گر به دنبال حقیقت میرویم
حق همینجا حق به روی نیزه هاست


گریه ها بر حال خود باید کنیم
او که خندان رفت چون آزاد شد
ما سکوت مرگباری کرده ایم
....او برای قرنها فریاد شد

بازهم در ماتم روی حسین
باز هم در سوگ آن آلاله ایم
یادتان باشد حیات عشق را
وامدار خون سرخ لاله ایم
  • صلوات: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید

نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">