اشعار زیبای ابالفضلی
دوشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۶ ب.ظ
دانی که چرا مرقد ام عباس
واقع شده اندر پس دیوار بقیع
چشمش به درو دلش چه با احساس است
او منتظر عزیز خود عباس است
واقع شده اندر پس دیوار بقیع
چشمش به درو دلش چه با احساس است
او منتظر عزیز خود عباس است
***********
بر لب آبم و از داغ لبت می میرم
هردم از غصه جانسوز تو آتش گیرم
مادرم داد به من درس وفاداری را
عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم
اكبرت كشته شد و نوبتم آخر نرسید
سینه ام تنگ شد از بس كه بود تأخیرم
کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام
شد در این قبله عشاق دوتا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود حجّ من و تقدیرم
وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود
بی رکوع است نماز من و این تکبیرم
بدنم را به سوی خیمه اصغر نبرید
که خجالت زده زان تشنه لب بی شیرم